(بخش اول: مارتین لوتر و یهودیت)

|هادی رضازاده|

مقدمه: نوشتۀ حاضر بخش اول از مقالاتی است که در بارۀ «خطاهای مارتین لوتر» از طرف من منتشر خواهد شد. دراین نوشته ها به مواضع نامطلوب و جنجال برانگیز مارتین لوتر در مقابل یهودیت، اسلام، ترک های عثمانی، پاپ و زنان خواهیم پرداخت. هدف از این مقالات «دامن زدن به اختلافات دینی» نبوده، بلکه زدودن موانعی است که امروز در مقابل «دیالوگ سازندۀ بین الادیان» بوجد آمده است. 

 سال ۲۰۱۷ مصادف است با پنجصدمین سال پیدایش پروتستانتیسم در مسیحیت. مارتین لوتر در ۳۱ اکتبر ۱۵۱۷ تزهای اعتراض آمیز خود علیه واتیکان را در «ویتن برگ» (آلمان) منتشرکرده و به دروازۀ کلیسای شهر کوبید. پروتستان های همۀ کشورها، بخصوص آلمان در سال جاری میلادی  از این مصلح بزرگ تاریخ مسیحیت تجلیل می کنند. عصیان مارتین لوتر علیۀ پاپ  و واتیکان همراه با آوردن مذهب جدیدی نبود، بلکه بازگشتی بود به مسیحیت اصیل که در آن بین انسان وخدا «دکانی از دین» وجود ندارد و همۀ انسانها بدون واسطه و بدون پرداخت پول و مال به واتیکان  برای «کفارۀ گناهان» از رحمت الهی برخوردار میشوند.

درعین حال توجه دادن به این رسالت اصلی مارتین لوتر و شخصیت او نباید مارا به مطلق گرائی و تقدس او کشانده و جنبه های دیگر شخصیت اورا فراموش کنیم. و اگر به این جنبه ها می پردازیم، در واقع همان راهی را می رویم که او نیز در پیش داشت و آن چیزی نبود جز شکستن کیش شخصیت و تقدس گرایی محض. و اگر به جنبه های منفی شخصیت او توجه می کنیم، نه برای تخطئه مسیحیت است و نه برای بازکردن فصلی از مخالفت های دینی و پاشیدن نمک روی زخم های گذشته در تاریخ. آنچه امروز ما نیاز داریم ایجاد تفاهم و دیالوگ ادیان است. این تفاهم هنگامی صادقانه صورت میگیرد که طرفین از آوردن نقل و قول هائی از کتاب های مقدس شان و یا از رهبران دینی در قرن های گذشته بدون توجه به بسترتاریخی این گفتارها خود داری کنند. این روشی است که امروز مخالفین اسلام با آوردن آیاتی از قرآن بدون توجه به ضروریت های تاریخی آن دوره دچار آن شده اند. اگر ما نمونه هایی از کتاب مقدس و یا گفتارهای رهبران مسیحیت (دراین جا از مارتین لوتر) را در طول تاریخ می آوریم، برای نشان دادن همراه بودن این گفتارها با شرایط تاریخی آن زمانست و همین انتظار را نیز از نقادان اسلام داریم. خودداری از آوردن نقل قول ها، آیات، احادیث و احکام تنها با توجه به «شأن نزول»  آنها در موقعیت خاص تاریخی میتواند در گفتمان بین الادیان مفید، سازنده و ایجادکننده تفاهم به جای دشمنی باشد.

من در دنبالۀ این مقاله  و مقالات دیگر همیشه ذکر این مقدمه را لازم دیده ام.

با توجه به این مقدمه و هدف این گفتار نگاهی می اندازیم به گفتارهایی از مارتین لوتر که به عنوان فرزند زمانش در بارۀ یهودیت، اسلام، ترک ها،  و واتیکان از او صادر شده و امروز در مسیحیت از آنها به عنوان گفتارهای «منسوخ» یاد میشود. دراینجا از بیان وضعیت تاریخی اروپا در قرون وسطی و شرایط اجتماعی و فرهنگی که مارتین لوتر و همفکرانش درآن می زیستند، صرفنظر می کنیم. اعتقاد ما براینست که این «گفتارها» و «نظریات» تنها ناشی از نوع خاصی از برداشت ها و قرائت های کلامی والهیاتی نبوده، بلکه به طور کامل معلول شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن دوران می باشد،  که خوانندگان قطعاً از آن آگاهی دارند.    

 

دربارۀ یهودیت:  

مارتین لوتر بین سالهای ۱۵۱۳ تا ۱۵۴۶(تا سه روز قبل از مرگش) در تفسیرها، موعظه ها، نامه ها، سخنان سرمیزغذا و مقالات بارها علیه یهودیت موضع گرفته است  که تعداد آنها به ۱۶ رساله  میرسد. لحن لوتر در نوشته های اولیه خیلی ملایم تراست و امید این را دارد که یهودیان با موعظه هایش مسیحیت را بپذیرند. در سالهای آخر از این موضوع نا امید شده، علیه یهودیان به شدت موضع گیری کرده، بدون اینکه خود ابداع کنندۀ همۀ این «پیش داوری» ها باشد، به  تفکر«یهودستیزی» عصر خود مشروعیت دینی می بخشد.  ما ازبین همۀ اینها به رساله ای تحت عنوان «دربارۀ یهودیان و دروغ هایشان» [۱] که درسال ۱۵۴۳ منتشر شد، اشاره می کنیم:

مارتین لوتر در این گفتار خود علیه یهودیت به بخشی از انجیل متی استناد می کند که در آن عیسی در برابر فریسیان و سردمداران یهود به آنها میگوید: «هرکه با من نیست، برخلاف من است … هرنوع گناه و کفر از انسان آمرزیده میشود، لیکن کفر به روح القدس از انسان عفو نخواهد شد … و در این عالم و درعالم آینده هرگز آمرزیده نخواهد شد …. ای افعی زادگان چگونه میتوانید سخن نیکو گفت، و حال آنکه بد هستید …» (انجیل متی، باب ۱۲، آیات ۳۰ تا ۳۴، ترجمۀ قدیم)

آنگاه می نویسد:

«آری چنین است. اینان مارا در وطن خود ما زندانی کرده اند و از ما با عرق جبین کار می کشند تا به پول و ثروت برسند. خودشان کنار بخاری نشسته، با تن پروری …  مشغول خوردن و آشامیدن می باشند. آنها در آرامش زندگی کرده و از درآمد ما استفاده می کنند. آنها ما را اسیر کرده و اموال ما را با رباخواری لعنتی شان از ما گرفته اند و درعین حال ما را مسخره کرده و تف به صورت ما می اندازند، در حالیکه ما مشقت می کشیم و آنها چون ثروتمندان تنبل زندگی می کنند، گویا آنها ارباب و ما بندگان آنها هستیم.»[۲]

لوتر در این رساله ابتدا به «تکبر» یهودی ها و اینکه خود را قوم برگزیده می دانند اشاره کرده و در مقدمه همۀ پیشاداوری های آن زمان را نسبت به یهودیان تکرار می کند: یهودیان «خون آشام»، «انتقامجو»، «پول پرست»  و «کله شق» می باشند.  «خاخام های ملعون» جوانان مسیحی را گمراه کرده و ایمان آنهارا متزلزل می کنند. لوتر آنقدر تحت تأثیر یهودی ستیزی زمانش قرار دارد که آنها را متهم به مسمول کردن چاه ها، ربودن کودکان و قطعه قطعه کردن آنها می کند.[۳]

لوتر برای دفع فتنۀ یهودیان ۷ گام زیر را پیشنهاد می کند: به آتش کشیدن کنیسه ها، تخریب خانه های آنها و سکنی دادن آنها  چون مشتی «کولی»[۴] در طویله ها، گرفتن کتابها و تورات (به عنوان ابزار شرک) از آنها، ممنوع کردن آموزش یهودیت و تهدید به اعدام رهبران آنها در صورت عدم اطاعت، ممنوعیت حق فعالیت اقتصادی و عبور و مرور برای کاسبکاران یهودی، ممنوعیت گرفتن بهرۀ پول (رباخواری) و ضبط پول نقد و جواهرات آنها، دادن بیل و کلنگ به دست جوانان قدرتمند یهودی برای سیرکردن شکم شان.[۵]

لوتر درحالیکه حاضرست «یهودیان را با دست خودش خفه کند» به مسیحیان سفارش می کند خودسرانه از برخورد با یهودیان خود داری کرده و این رفتار را به حاکمان واگذار کنند، تا این قدرتمندان، مسیحیان را در برابر یهودیان «شیطان صفت» حفظ کنند. لوتر سه روز قبل از مرگش در فوریۀ ۱۵۴۶ به قلمرو «آبرشت پنجم فون مانسفلد» که پروتستانتیسم را پذیرفته بود، سفر کرده و با موعظه های خود این نجیب زاده را به اخراج یهودیان از قلمرو او تشویق کرده و به آن مشروعیت دینی بخشید. یهویان پس از اخراج شان از «ماکده بورگ» در سال ۱۴۹۳ اکنون به این منطقه (آیس لبن) برگشته بودند واکنون حاکم محلی قصد اخراج آنها را داشت. این موعظه تحت نام «اخطاریه ای علیه یهودیان» [۶] آمده است. دراین موعظه لوتر یهودیان این منطقه را در برابر دو انتخاب قرار میدهد: قبول مسیحیت و غسل تعمید و یا خارج شدن از این منطقه و چون به مسیحی شدن آنان امیدی نیست، حکم به اخراج آنان داد، زیرا این قوم در صدد کشتن مسیحیان بوده و پزشکان آنان با تردستی وتحت نام «درمان» مسیحیان را به کشتن میدهند.

مواضع لوتر علیه یهودیت در قرن های بعد از طرف نیروها و احزاب یهودی ستیز بارها مورد استفاده قرار گرفت و هیتلر در «نبردمن» از لوتر به واسطۀ محکوم کردن یهودیت به عنوان «مصلح بزرگ تاریخ» نام برد. سازمان مرکزی کلیسای پروتستان آلمان [۷]   معتقد بود که هیتلر در مبارزۀ با یهودیت درست راه مارتین لوتر را دنبال میکند.

«یولیوس اشترایشر» که به عنوان ناشر روزنامۀ Der Stürmer (متهاجم) مبلغ افکار ناسیونال سوسیالیسم و نژادپرستی بود، پس از جنگ به عنوان «جنایتکارجنگی» در سال ۱۹۴۶ در مقابل «دادگاه نورنبرگ» چنین گفت: اگر بخواهیم نوشته های لوتر را درسال ۱۵۴۳ در نظرگیریم، «باید در واقع امروز دکتر مارتین لوتر به جای من روی نیمکت اتهام نشسته بود.»، و ادامه میدهد: همانطور که لوتر گفته بود «یهودیان افعی زادگانی هستند که باید کنیسه های آنان را به آتش کشیده و این قوم را نابود کنیم.»[۸]

 

 سازمان ها و کلیساهای پروتستان تا اواخر دهۀ ۶۰ میلادی نسبت به گفتارهای یهودی ستیزانۀ مارتین لوتر سکوت اختیار کرده بودند. سازمان جهانی کلیسای پروتستان در سال ۱۹۶۹ برای اولین بار به عنوان یک مقام رسمی این نظریات را جزو «گناهان غیرقابل بخشش لوتر» دانسته ومعتقد است که «باید همۀ تلاش را به خرج داد، تا کلیسا در آینده دچار چنین گناهی نشود.» این معذرت خواهی از طرف «کنگرۀ جهانی یهودیت» پذیرفته شده و از مسیحیان «قول گرفته شد» که از این نوشته ها در آینده هرگز علیه یهودیت استفاده نشود.

امروز درست است که بیان این سخنان در برابر یهودیت ممنوع بوده و حتی اصل مسلم «آزادی بیان» را نیز به آنها قائل نیستند، ولی موج جدید اسلام ستیزی و ضدیت با «خارجی ها و بیگانگان» درست در ادامۀ همان گفتارهای مارتین لوتر و سایر بیگانه ستیزان اروپای قرون وسطی و باشباهت عجیبی، بدون پیگرد حقوقی تکرار میشود: از طرف احزاب و نیروهای نژادپرست پناهندگان و جنگ زدگان به عنوان آدم های تن پروری شناخته میشوند که فضا را بر مردم اروپا تنگ کرده و از امکانات آنها استفاده می کنند. مارتین لوتر در آن زمان حکم به اخراج یهودیان از منطقه (آیس لبن) آلمان میداد، و امروز حتی از ورود مسلمانان به کشورمهاجرنشینی مثل آمریکا جلوگیری میشود.   

این نوشته ادامه دارد….

 

 پی نوشت ها:

 [۱] Von den Juden und ihren Lügen, Weimarer Ausgabe (WA), 53, Seite 412-552)

«دربارۀ یهودیان و درو غ هایشان»، مجموعۀ آثار مارتین لوتر، منتشر شده در وایمار، بخش ۵۳، ص ۴۱۲ تا ۵۵۲

[۲] „Jawohl, sie halten uns in unserem eigenen Land gefangen, sie lassen uns arbeiten in Nasenschweiß, Geld und Gut gewinnen, sitzen dieweil hinter dem Ofen, faulenzen, pompen und braten Birnen, fressen, sauffen (saufen), leben sanft und wohl von unserm erarbeiteten Gut, haben uns und unsere Güter gefangen durch ihren verfluchten Wucher, spotten dazu und speien uns an, das (dass) wir arbeiten und sie faule Juncker lassen sein […] sind also unsere Herren, wir ihre Knechte.“

کلمات fressen  و sauffen (saufen)  در آلمانی برای خوردن و آشامیدن حیوانات استفاده میشود

[۳]  Wanda Kampmann: Deutsche und Juden. Die Geschichte der Juden in Deutschland vom Mittelalter bis zum Beginn des ersten Weltkrieges. Fischer, Frankfurt am Main 1981, ISBN 3-596-23429-8, S. 46.

[۴] لوتر در اینجا از یهودی ها به عنوان «کولی» نام میبرد. در سال ۱۴۹۸ «کولی» ها در آلمان به عنوان «جاسوس های ترکهای عثمانی» شناخته شده و ریختن خون آنها آزاد اعلام شده بود.

[۵] این جمع بندی از ویکی پدیای آلمانی گرفته شده است.

https://de.wikipedia.org/wiki/Martin_Luther_und_die_Juden

  [۶] Vermahnung wider die Juden, Weimarer Ausgabe (WA), 51, S. 195f

«اخطاریه ای علیه یهودیان» مجموعۀ آثار مارتین لوتر، منتشر شده در وایمار، بخش ۵۱، ص ۱۹۵ به بعد

[۷] Deutscher Evangelischer Kirchenbund

۸ محاکمۀ «یولیوس اشترایشر» واعدام او درسال ۱۹۴۶ درست نشان داد که «توهین به مقدسات اقلیت ها» نمی تواند با اصل «آزادی بیان»  توجیه شود.

 

مطالب دیگر از این نویسنده:

 حاشیه یی بر «رؤیاهای رسولانه» عبدالکریم سروش

ابراهیم در کشمکش میان خشونت و انساندوستی؛ بازهم روایتی دیگر

بخش دوم: لوتر در مقابل ترک ها و اسلام

نیلوفر – هادی رضازاده: درحالیکه کلیسای پروتستان حداقل از دهۀ ۶۰ میلادی به بعد از نظریات یهودی ستیزانۀ  لوتر به عنوان «گناه» نام برده و آنها را منسوح و محکوم میداند، به همان اندازه و با همان جدیت چنین انتقادی از نظریات اسلام ستیزانه و نژادپرستانۀ ضد ترک و ضد اسلام او به عمل نیامده است.  امروز تکرار قسمت کمی از گفتارهای او علیه یهودیت در آلمان می تواند تحت تعقیب جزائی قرار گیرد، ولی توهین به «بیگانگان» و پیامبر اسلام و انتشار کاریکاتور های توهین آمیز مشمول اصل «آزادی بیان» میشود. [۱]

مارتین لوتر تحت تأثیر شدید حملات دولت عثمانی به اروپا در سه رساله بین سالهای ۱۵۲۸ تا ۱۵۳۰ وارد درگیری و واکنش علیه اسلام و ترک ها میشود.

حملۀ ترک ها با پیروزی در «آمزن فلد»  Amsenfeld (1389) و «نیکوپولیس»  Nikopolis  (۱۳۹۶) شروع شده، با فتح  دومین مرکز مسیحیت یعنی قسطنطنیه (استانبول امروز) در سال ۱۴۵۳ به اوج خود رسید. ترک ها در اوائل قرن ۱۶ با تسخیر بلگراد (۱۵۲۱)، جزیرۀ یونانی رودوس (۱۵۲۲) و شکست مجارستان در نبرد موهاچ (۱۵۲۶)  بوداپست را هم فتح کرده وعملاً به قدرتی در کنار قدرت های  اروپائی  تبدیل شدند. سه سال بعد (۱۵۲۹)  حملۀ عثمانی به سوی وین شروع شد که همچون حملۀ دوم (۱۶۸۳) بی نتیجه ماند، ولی اروپا با ترسی همراه با نفرت همچنان تا چندین دهه شاهد درگیری و جنگ با دولت عثمانی بود. در قرن ۱۶ حدود ۲۵۰۰ اعلامیه و نوشته علیه ترک ها و اسلام منتر شد که بیش از ۱۰۰۰ نسخه به زبان آلمانی بود

دراین نوشته ها و کاریکاتورها از ترکها و اسلام تصویری زننده همراه با خشونت، توحش، آدمکشی و درنده خوئی عرضه میشد.

 یک سرباز ترک در حال کشتن  کودکان مسیحی

 اروپای آن زمان حملۀ ترک ها را باهمان عینکی مشاهده می کرد که ما حملۀ مغول را،  با این تفاوت که ما از «دیانت مغول» ترسی نداشتیم ولی اروپا خود را درمقابل «هجوم ترک» و «نفوذ اسلام» میدید . ضدیت با ترک همراه بود با ضدیت علیه اسلام.  ناگفته نماند که ترک ها در این حملات از خشونت و قتل و کشتار پرهیز نمی کردند. آنها طبق سیستمی که به «دوشیرمه» معروف بود، پسران جوان مسیحی را به اسارت گرفته، به آنها تربیت نظامی داده، به دین اسلام وارد کرده و از آنها برای نبرد علیه وطن اصلی این جوانان استفاده می کردند و این به عنوان خاطره ای تلخ بین مسیحیان باقی ماند.[۲] ترک ها در این حملات نه نمایندۀ اسلام بودند و نه آورندۀ یک نظام انسانی به سرزمین های اشغالی.

با محاصرۀ اول شهر وین لوتر چون دیگران نگران آن بود که سپاهیان ترک به خاک آلمان نیز وارد شوند. اولین رسالۀ لوتر تحت عنوان «دربارۀ جنگ علیه ترک ها» (۱۵۲۹) تحت تأثیر حملات ترک ها نوشته شد.

او حملۀ ترک ها را   با استناد به آیاتی از انجیل نوعی «مجازات الهی» میدانست: در انجیل یوحنا، باب ۸ (آیه ۴۴) عیسی مخالفین خود را «فرزندان ابلیس»  میداند که از ابتدا «قاتل» و «دروغگو» بوده اند. لوتر با تکیه به این آیه ترک ها را«قاتل»، «دروغگو»، «شلاق خدا»  و «شیطان پرست»[۳] میداند و سخت معتقد است که این بلای آسمانی (مانند بیماری ها و یا حوادث طبیعی) در نتیجۀ گناهان خود مسیحیان و در رأس آنها پاپ بر آنها نازل شده اند. «دروغ»، «قتل» و «زناشویی ناسالم» (تعدد زوجات) اتهاماتیست که لوتر نه تنها به ترک ها بلکه به قرآن و اسلام نسبت می دهد.

او خود را مثل یک آدم خیالاتی در تمام نوشته هایش تحت تعقیب یک «مثلث خباثت» می بیند که تشکیل شده است از پاپ، یهودیان و ترک ها (اسلام).

لوتر یک نسخه لاتین از قرآن را داشته و احتمالاً قسمت های زیادی را خوانده است. او تصمیم داشت قرآن را به آلمانی ترجمه کند، تا نشان دهد که این کتاب تاچه حد «مضر» بوده و خواندن آن ایمان مسیحیان را به دین خودشان  تقویت خواهد کرد.

«من از این رو ترجمۀ این کتابچه را به آلمانی مفید و ضروری می بینم، تا مردم آلمان به مضر بودن دین محمد بیشتر آشنا شده و ما در ایمان خود به مسیحیت تقویت شویم.»[۴]

 

درباره جنگ علیه ترک ها

 لوتر اصولاً نسبت «دشمنانش» زبانی تلخ و بی ادبانه دارد ودر بارۀ قرآن هم می گوید:

«هرکسی که این کتاب را بخواند، خواهد دید که این کتاب فقط  از آشغال و یک چیزهای اسرارآمیز تشکیل شده است».[۵] به اعتقاد او پیامبر اسلام شریعت را از تورات و داستان عیسی را همراه با تحریف از انجیل دزدیده و منکر «فرزند خدا بودن عیسی است» و همانطور که دربالا آمد، این کتاب روی سه پایۀ «دروغ»، «آدمکشی» و تبلیغ «زناشوئی ناسالم» (تعدد زوجات) استوار شده است. او می نویسد:

«روحی دروغین بر محمد غلیه کرده بود و شیطان با قرآنِ او روح انسانها را به کشتن داده، ایمان مسیحی را نابود کرده و عشق به آدمکشی را با شمشیر به ارمغان می آورد. دین ترک ها نه با موعظه و معجزه، بلکه با شمشیر و آدمکشی پیشرفت کرده است.»[۶] البته مارتین لوتر در اینجا (طوری که از یک مصلح دانشمند انتظار میرود)  بدون اینکه وارد تحقیق و تفحص جدیدی شده باشد، تکرار کنندۀ همۀ پیشداوری هائیست که از قرن ها پیش در عالم مسیحیت دربارۀ پیامبر اسلام و قرآن به عنوان یک دین «منحرف شده از مسیحیت» بیان می شد. آنها از مسلمانان به عنوان «محمدی ها» نام می بردند، و نه به عنوان پیروان یک دین برحق.[۷] لوتر همچنین در رسالۀ خود تحت عنوان «طلب دعا علیه ترک ها» مینویسد: ترک ها با زنانشان مثل «گاو و گوساله» رفتار می کنند.[۸] او آنهارا «تجسیم شیطان» نامیده و آنهارا در کنار پاپ به عنوان «دجال» یعنی Antichrist قرار می دهد.[۹] هجوم این شیاطین به خاطر گناهان پاپ و مسیحی ها بوده و نشانه ایست از نزدیک شدن آخرالزمان.   او با نگرانی همراه با یأس در مقابل دو دشمن یعنی اسلام و پاپ دست دعا بلند کرده و می گوید: «خدایا رحمت خود را بما رسانده و این دو یعنی پاپ  و محمد را به دست شیاطین شان مجازات کن. من به عنوان یک پیامبر وظیفۀ خود را انجام دادم. اگر کسی قبول نمی کند، نکند. عذر من خواسته است، در آینده و تا ابد.»[۱۰]

و بازهم تأکید می کند: «خداوند این شلاق (ترک ها) را به تن مسیحیان وارد می کند و برای مسیحیان در مقابل این تهدید راهی جز دعا و توبه نمانده است.»[۱۱]

 

 اگر درست دقت کنیم سه پایۀ حملۀ مارتین لوتر به اسلام همچنان در قرون بعد و تا امروز به شکل ها و ترکیب های مختلفی تکرار میشود. لوتر قرآن را متشکل از یک شریعت کاذب و دروغین (گرفته شده از تورات)، آدمکشی و پایمال کردن حقوق زنان (زناشویی کاذب) „Unehe“ میداند. همین سه موضوع امروز هم مهمترین ارکان گرایش های ضداسلامی در غرب می باشند ودر هر سه مورد بجای انتقاد های منصفانه و سازنده و کوشش برای تفاهم و تقریب به تکرار پیشداوری ها علاقۀ بیشتری نشان داده میشود.

از قرار معلوم نگرانی مارتین لوتر از پیشرفت اسلام چندان هم بیجا نبوده است چون درمقابل کسانی هم بودند که تحت تأثیر «عدالتخواهی» و «تسامح» گروه هایی از مسلمانان قرارگرفته و پیروزی مسلمانان را آرزو می کردند. مارتین لوتر در جایی به این «خطر» اشاره کرده و مینویسد: «در آلمان کسانی هستند که آرزوی حکومت ترک ها را در سر می پرورانند و بیشتر مایلند تحت قدرت آنان زندگی کنند، تا در حکومت پادشاه و شاهزادگان آلمان.»[۱۲]  و حتی درجای دیگر به روش عبادت مسلمین به دیدۀ حسرت نگاه کرده و می گوید:

«از طرفی می بینیم مسلمان ها در مساجد خود چندبار در روز گرد هم جع شده و نمار میخوانند، آنهم همراه با ادب، آرامش و حرکاتی زیبا، در حالیکه در کلیسا های ما این ادب و آرامش وجود ندارد. (برعکس مسیحیان) زنان مسلمان در قسمتی جدا از مردان با رعایت حجاب نماز میخوانند، بدون اینکه کسی بتواند به آنها نگاه کند.»[۱۳]

اگر دقیق بنگریم، حملات عثمانی به مناطق کاتولیک نشین اروپا در واقع کمکی شد برای گسترش مذهب پروتستان، چون پادشاهان کاتولیک به جای اینکه خود را با دشمن جدید داخلی (پروتستان ها) مشغول کنند، با ترکان عثمانی درگیر شدند و هرچه ترک ها از نظر نظامی بیشتر بر سرزمین های کاتولیک غلبه می کردند، در سایۀ آن پروتستان ها نفس راحتی کشیده و قلمرو خود را گسترش میدادند. از آن گذشته حاکمین حاضر بودند به پروتستان ها تا حدی آزادی بدهند، به شرط اینکه این ها به عنوان سرباز در سپاهشان در جنگ علیه ترک ها خدمت کنند. بطور کلی توجه به دشمن مشترک یعنی ترک های عثمانی از شدت درگیری بین کاتولیک ها و پروتستان کم کرد. دانشمند آلمانی «توماس کاوفمن» به عنوان متخصص تاریخ کلیسا حتی معتقد است که بدون حملۀ ترک ها نمیتوانست پروتستانتیسم در اروپا بوجد آید.[۱۴]  

………………………….

دربارۀ منابع: ۳۵ سال پیش که مشغول رسالۀ دکترا در دانشگاه هامبورگ بودم، اساتید سختگیر نقل قول غیر مستقیم را قبول نداشتند و باید برای هر نقل قولی به منبع اصلی مراجعه می کردیم و این البته تنها راه صحیح تحقیق است، ولی در این دهکده ای که من در آن ساکنم، مراجعۀ به آثار مارتین لوتر میسر نیست و آنچه در بالا آمده از «منابع معتبرثانوی» گرفته شده که به دلیل تکرار و تواتر آنها  در نوشته های مختلف در صحت آنها برای من هیچ تردیدی وجود ندارد.

 ۱)  در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۶ دادگاهی در شهر «فردن» آلمان یک خانم ۸۸ ساله   Ursula Haverbeck را به جرم انکار کشتار یهودیان (هولوکاوست) و تکرار جرم به دوسال و نیم زندان غیرتعلیقی محکوم کرد. این خانم بارها نوشته است که اردوگاه «آوس شویتس» در زمان هیتلر تنها یک «اردوگاه کار» بوده است  و نه اردوگاه کشتار. وکیل او نتوانست دادگاه را قانع کند که این اظهارات مبتنی براصل «آزادی بیان» می باشد. به دلیل تقاضای فرجام این حکم هنوز قطعیت نیافته است.

 ۲) نگاه کنید به مقالۀ «دوشیرمه» در ویکی پدیای فارسی:

  https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D9%85%D9%87

[۳] “Der Türke ist Gottes Rute und des Teufels Diener, das hat keinen Zweifel”   

[۴] “Darum sehe ich es als nützlich und notwendig an, dieses Büchlein zu verdeutschen, dass doch bei uns Deutschen auch erkannt werde, was für ein schändlicher Glaube des Muhammads Glaube ist, damit wir gestärkt werden in unserem christlichen Glauben.”

http://www.deutschlandfunk.de/luther-und-islam-ohne-tuerken-keine-reformation.886.de.html?dram:article_id=372822

[۵] Jeder, der das liest, merkt, was das für ein Müll ist, was das für ein abgründiges Zeug ist, und deshalb ist gerade sozusagen die Verbreitung des Koran der Weg, um ihn zu bekämpfen.”

http://www.deutschlandfunk.de/luther-und-islam-ohne-tuerken-keine-reformation.886.de.html?dram:article_id=372822

[۶] „Also da der Mahometh  durch den Lügengeist besessen und der Teufel durch seinen “Alkoran” die Seelen ermordet, den Christenglauben zerstört hatte, und mit dem Schwert die Liebe zu morden angreift. Und also ist der “türkische Glaube” nicht mit Predigen und Wunderwerk, sondern mit dem Schwert und Morden so weit gekommen…” (http://www.eslam.de/begriffe/l/luther.htm)

[۷]  صدراعظم فقید آلمان «هلموت شمیت» معتقد بود که دشمنی با اسلام در اروپا دارای سابقه یی  ۸۰۰ ساله است.

 [۸] „Vermahnung zum Gebet wider den Türken“

[۹] “Wie der Papst der Antichrist ist, so ist der Türke der leibhaftige Teufel.”

http://www.deutschlandfunk.de/luther-und-islam-ohne-tuerken-keine-reformation.886.de.html?dram:article_id=372822

[۱۰] دوستانیکه مایل به خواندن یک نوشتۀ فشرده  و تحقیقاتی در بارۀ رابطۀ مارتین لوتر و اسلام می باشند، میتوانند به تحقیق خانم پروفسور Prof. Dr. Athina Lexutt استاد دانشگاه گیسن آلمان تحت عنوان  Luther und der Islam  و این آدرس مراجعه کنند:

http://geb.uni-giessen.de/geb/volltexte/2011/8440/pdf/SdF_2011_2_60_71.pdf

نقل قول بالا از صفحۀ ۶۹ این نوشته گرفته شده است.

[۱۱] http://www.deutschlandfunk.de/luther-und-islam-ohne-tuerken-keine-reformation.886.de.html?dram:article_id=372822

[۱۲] „Darum sehe ich es als nützlich und notwendig an, dieses Büchlein zu verdeutschen, dass doch bei uns Deutschen auch erkannt werde, was für ein schändlicher Glaube des Muhammads Glaube ist, damit wir gestärkt werden in unserem christlichen Glauben“

http://www.deutschlandfunk.de/luther-und-islam-ohne-tuerken-keine-reformation.886.de.html?dram:article_id=372822

 [۱۳] “Zum anderen wirst Du auch finden, dass sie in ihren Kirchen oft zum Gebet zusammenkommen und mit solcher Zucht, Stille und schönen äußerlichen Gebärden beten, wie bei uns in unseren Kirchen solche Zucht und Stille nirgends zu finden ist. Denn da sind die Weiber an einem abgesonderten Ort und so verhüllt, dass man keine ansehen kann.”

http://www.deutschlandfunk.de/luther-und-islam-ohne-tuerken-keine-reformation.886.de.html?dram:article_id=372822

[۱۴] “Ohne Türken keine Reformation”
http://www.deutschlandfunk.de/luther-und-islam-ohne-tuerken-keine-reformation.886.de.html?dram:article_id=372822

 
۰

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert