کسانیکه دهه ۷۰ میلادی را به خاطر دارند، میدانند که ازچه سخن میگوییم: درآن سالها اگر روشنفکری میخواست مقبول بعضی محافل »انقلابی« بوده ومطرود و مغضوب نشود باید (حتی به عنوان یک روشنفکر مسلمان!) به اصولی چون »تضاد های آشتی ناپذیر«، »جنگ طبقاتی«، »قهرانقلابی« و … اعتقاد وایمان میداشت. عدم تحمل نظریات مخالف، و پافشاری بر مواضع خود صفات پسنیده یک »انسان انقلابی«  بود وهرگونه شک و تردید در جهانبینی های مطلق گرایانه نوعی »خیانت«  تلقی میشد.  درهمان زمان کسانی هم بودند که مارا به  به ملایمت و تواضع علمی  دعوت میکردند، ولی به عنوان »متفکرین ایدآلیست« کسی صدای آنها را نمی شنید. یکی از اینان فیلسوف نامدار اطریشی – انگلیسی کارل پوپر (مولف کتاب جامعه باز و دشمنانش) بود. او درآثار خود از روشنفکرانی به شدت انتقاد میکرد که بنام  ایدئولوژی های انقلابی اعمال خشونت و نابردباری را علیه مخالفین خود روا دانسته و با» خودبرتربینی، ادعای حقانیت انحصاری و تکبر روشنفکرانه « بسیاری از جنایت ها را درتاریخ معاصر توجیه میکردند. پوپر به ساده نویسی شهرت داشت و از به کاربردن جملات ثقیل پرهیز میکرد. او دریک سخنرانی که به سال ۱۹۸۲ ایراد کرد، چند  قاعده اصلی را برای مدارا و بردباری تعریف کرده و آنهارا هم برای دانشمندان علوم طبیعی وهم در زمینه اجتماعی و سیاسی معتبر میداند. به اختصاراین اصول را میتوان چنین بازگوکرد.

 دانش فردی ما همیشه از دانش عینی و کلی بشریت کمتر است و جزء ناقصی از آنرا تشکیل میدهد (همه چیز را همگان دانند). بنابراین هیچکس اجازه ندارد خود را«بحرالعلوم» دانسته و از دیگران برتر بداند.

بی خطا بودن امر محالی است. در مقبول ترین و مستند ترین نظریات و تئوری های علمی نیز احتمال وجود خطا مستتر است.

وظیفه علمی ما یا فتن، تقلیل و تصحیح مداوم این خطاهاست.

انکار خطا های خود و پنهان و فراموش  کردن اشتباهات باعث تکرار آنها میشود. تجزیه و  تحلیل خطاها به زیادتر شدن  تجربه  و  مهارت ما برای دوری از اشتباهات بعدی کمک میکند. 

از کسانیکه ما را متوجه خطاهای مان میکنند نرنجیم.

اگر خود ما دیگران را متوجه اشتباهاتشان میکنیم، همیشه به خاطر داشته باشیم که ما نیز درگذشته خالی از چنین اشتباهاتی نبوده ایم.

بزرگترین دانشمندان نیز مرتکب خطا شده اند.

خطا کردن نباید یک عادت پسنیده شود، ولی تکرار اشتباه امری انسانیست و تنها با هوشیاری و کسب تجربه میتوان آنرا علاج کرد.

ما به دیگران به عنوان «کاشف و تصحیح کننده»  خطاهای مان نیاز داریم. مخصوصاٌ باید به کسانی ارزش قائل شویم که  با ایده های دیگر و در محیط های دیگری زندگی کرده و تجربه های جدید تری  کسب کرده اند.

انتقاد از خود بهترین انتقاد و شنیدن انتقاد دیگران از ما جزو ضروریات زندگی است.

انتقاد عاقلانه و دور از غرض ورزی باید همیشه مشخص ومحدود به مورد خاصی باشد. ما باید برای انتقاد از عمل مشخصی دلائل عینی و منطقی و محدود به همان رفتار را مطرح کنیم. هدف از انتقاد باید رسیدن به حقیقت عینی بوده و  دور از غرض ورزی شخصی و تحقیر طرف مقابل صورت گیرد.

آنچه گفته شد، تنها پیشنهادهائیست برای تمرین بردباری. باید قبول کرد که این اصول نیزحرف آخر نبوده و نظریات و پیشنهادات بهتر از این نیز میتوان عرضه کرد.

ترجمه آزاد بخشی از سخنرانی کارل پوپر تحت عنوان

«بردباری و مسئولیت روشنفکران»

Karl Popper, Duldsamkeit und intellektuelle Verantwortlichkeit, Vortrag am

 متن کامل این سخنرانی با صدای پوپر روی نوار موجود است:

Karl Popper, Kritik und Vernunft – von der Unendlichkeit des Nichtwissens-

(der hörverlag)

 

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert