سعدی شیرازی و امانوئل کانت

در شماره گذشته چند سطری درباره بیداری و روشنگری ازدید فیلسوف آلمانی امانوئل کانت نوشتیم. روشنگری کانت را میتوان در این جمله هم خلاصه کرد که: دولت و دین برای مردم اند و نه مردم برای خدمت به سیاست و مذهب. همانطور که شاعر آلمانی گوته را برادر دوقولوی حافظ میدانند، باید سعدی را نیز همتای شرقی کانت دانست. سعدی مبلغ اخلاق و استقلال انسان از اسارت قدرت های بیگانه است و در دوره ای که در اروپا قدرت های سیاسی و کلیسائی مردم را چون گله گوسفند به اطاعت کورکورانه دعوت میکردند، این شیخ درشیراز وظیفه دولت و دین را  درخدمت به انسانها دانسته و میگوید:

ما به اختصار بخشی از دوحکایت را دراین رابطه از گلستان نقل میکنیم:

حکایت

درویشی مجرد به گوشه صحرائی نشسته بود. یکی از پادشاهان بر او بگذشت. درویش از آنجا که فراغ ملک قناعت است، سر بر نیاورد و التفاتی نکرد. سلطان از آنجا که سطوت سلطنت است، بهم برآمد و گفت: این طایفه خرقه پوشان امثال حیوانند و اهلیت آدمیت ندارند. وزیر نزدیکش آمد و گفت: ای درویش، پادشاه وقت برتو گذشت جراسر بر نیاوردی و شرط ادب به تقدیم نرساندی؟ گفت:

ملک را بگوی که توقع خدمت از کسی دار، که توقع نعمت از تو دارد. دیگر بدان که ملوک از بهر پاس رعیت اند، نه رعیت از بهر طاعت ملوک.

پادشــه پاسبان درویـش است         گرچه نعمت به فر دولت اوست

گوسفند از برای چوپان نیست       بلکه چوپان برای خدمت اوست

دیدگاه  سعدی از دینداری مبتنی بر بردباری، آزادی عقیده و دوری از هرگونه تعصب و اجبار مذهبی است: عبادت بجز خدمت خلق نیست. او درگلستان خاطره ای ازکودکی خود  را بیان میکند که شب تا صبح درکنار پدر نشسته و مشغول عبادت است، درحالیکه طایفه ای درکنار آنان خفته و برای نماز صبح از خواب بر نمیخیزند. سعدی به پدر میگوید:

»یکی از اینان سر بر نمیدارد، تا دوگانه ای (دورکعت نماز) بر یگانه بگزارد. چنان خواب غفلت برده اند، که گوئی نخفته اند که مرده اند.«

(پدر) گفت: » جان پدر! تونیز اگر بخفتی، به که در پوستین مردم افتی.«

مشرق زمین هرگز خالی از اینگونه افکار روشنگرانه و اصلاح طلبانه نبوده است، ولی این افکار تنها درلابلای کتابها باقی ماند. تاریخ و تجربه اروپا نشان میدهد که تنها بیان این اندیشه ها باعث تحول نشده، بلکه اصلاحات سیاسی به یک قدرت وپشتوانه قاطع سیاسی برای به کرسی نشاندن اندیشه های اصلاح طلبانه  نیازمند است.

گلستان سعدی بارها به زبان های انگلیس و آلمانی ترجمه شده است.یکی از آنها ترجمه سید عمرعلیشاه است که توسط انتشارات Schiller درسال 1997 منتشر شده بود. معمولاٌ کتاب هائی که مدتی از انتشار آنها گذشته در کتابفروشی ها موجود نیستد، ولی این کتابها (همچنین گلستان) در اینترنت ( مثلاٌ سایت ای بی)  به قیمت مناسب به حراج گذاشته میشوند.

دولت برای مردم است و نه مردم برای دولت

این جمله آلبرت انشتاین مدتی است که کاخ صدراعظمی آلمان را در برلین تزیین کرده است. باید به خاطز آوریم که بشریت در طول تکامل پر پیچ و خم خود به دستاورد ها و شناخت های مشترکی رسیده است، که خاص یک ملت، فرهنگ و یا قوم نیست. این شناخت ها متعلق به تمام بشریت و میراث نسل انسان است که دست به دست گشته و امروز به ما رسیده است.

حقوق بشر نیز جزو همین دستاورد های مشترک بشریت است و تعلق به جامعه و یا فرهنگ خاصی ندارد.

شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی در گلستان حکایتی را نقل میکند، که تقریباً کلمه به کلمه بیان جمله بالای انشتاین است.

او از زبان یک درویش که شاه از او انتظار احترام دارد، مینویسد:

ملوک از بهر پاس رعیت اند، نه رعیت از بهر اطاعت ملوک.

پادشه پاسبــــــان درویش است       

      گرچه نعمـت به فر دولت اوست

گوسپند از برای چوپـــان نیست       

      بلکه چوپان برای خدمت اوست

همین واقعیت در مورد دین نیز جاری است: ادیان برای خدمت و خوشبختی انسانها آمدند، و نباید انسان در خدمت تفسیر معینی از یک دین قرار داده شود.

————————-

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert