مصاحبه با عبدالجبار توکل هروی شاعری از افغانستان

برگ سبز:

سرور عزیز آقای توکل هروی، شما  یک شاعر افغانستانی هستید که ۴۰ سال است  در هامبورگ زندگی میکنید. از چه سالی شعر سرودن را شروع کردید؟

توکل هروی: من از سال ۱۳۲۸ شروع به سرودن شعر کردم. من درآن زمان در افغانستان مداح بودم و مدیحه سرایی میکردم.  استاد من شادروان میرزا براتعلی ترابی بود که در همسایگی ما خانه داشت. تا سال  گاهی ۱۳۳۶  اشعاری از من در جریده »اتفاق اسلام«  به چاپ میرسید. درسال ۱۳۴۰ تصمیم گرفتم در کابل مجموعه اشعارم را چاپ کنم، ولی بواسطه مسافرتهای متواتر به خارج فرصتی برای این کار دست نداد. درسال 1965 هامبورگ را برای کار و زندگی انتخاب کردم، ولی مشغولیت های روز مره مدتی مرا از شعر و ادب دور نگهداشت.  بعد از کودتای کمونیستی در افغانستان و هجوم روسها به  وطنم، مجددا به دنیای شعر و ادبیات رو آوردم.

برگ سبز:

تا بحال چه آثاری از شما منتشر شده است؟ 

توکل هروی: در سال ۱۳۷۵ دیوان اشعارم در ۹ بخش و یکسال بعد مجموعه اشعار حماسی من تحت عنوان »اشکی بر ویرانه« در ایران (قم) به چاپ رسید. درسال ۱۳۷۹ مجموعه اشعارم به نام »ازلحظه های غربت«  درپاکستان انتشار یافت. اکنون گزینه اشعارم به نام  »در آستانه پاییز«  تحت چاپ است که تا آخر اکتبر  به دست علاقمندان خواهد رسید.

برگ سبز:

شما از چه سبکی در شعر پیروی میکنید؟

توکل هروی: من غالبا به شیوه قدمائی شعر میسازم، ولی نه با زبان قدما. از این رو گاهی هم به شعر نو میسرایم و در شعرهایم شماری از اشعار به سبک نیما  نیز دیده میشود.

برگ سبز:

کدام شاعر را میتوانید به عنوان استاد و سرمشق خود نام ببرید؟

توکل هروی: خیلی از شعرای معاصر را بهتر از خود میدانم، ولی به خود اجازه نمیدهم به جلو نام هریک شان واژه  استاد  را عنوان کنم. اما ازجمله کسانی را که من میشناسم و صفت استاد در شأن شان می زیبد، استاد لطیف ناظمی، استاد واصف باختری و استاد براتعلی فدایی می باشند. از میان اینان به استاد ناظمی و اشعارش احترام ویژه یی قائلم.

برگ سبز:

آیا بین شعر فارسی در ایران و افغانستان از نظر سبک و محتوا تفاوتی می بینید؟

توکل هروی: من تفاوت تعیین کننده ای نمی بینم. امروز شعرای زیاد افغانستانی در ایران زندگی میکنند و ازسبک های مختلف شعری مانند شعر نیمایی، شعر سپید و حتی سبک معلم پیروی میکنند.

برگ سبز:

نظر شما درباره شعر نو چیست؟

توکل هروی: آنرا پدیده خوبی می بینم که به ویژه بین شعرای جوان رواج یافته است. ولی باید گفت  که هرشاعری توانائی سرودن شعر نو را بطور شاید و باید ندارد. متأسفانه کسانی هستند در گوشه و کنار که به نام شعر نو آنرا به ابتذال کشانده اند و هرچه دلشان میخواهد، مینویسند!

 برگ سبز:

شما آینده  شعر را در افغانستان و نقش شعرای جوان راچگونه ارزیابی میکنید؟

توکل هروی: شعر و ادب در افغانستان رو به ارتقا و بهبودی است. ازجمع شاعران جوانی که من میشناسم، آینده شاعر جوان محمد کاظم کاظمی را در خشان می بینم. و نیز درجمع زنان چهره های تابناکی ظاهر شدند که مایه امیدواری فردایند، مانند خانم خالده فروغ، فایقه جواد مهاجر و دیگران.

برگ سبز:

ما در شماره اول و دوم  برگ سبز از محمد کاظم کاظمی نام برده و مصاحبه ای هم با ایشان داشتیم. همانطور که میدانیم ایشان مقیم ایران می باشد. آیا این امر دلیل براینست که شعرای افغانی مقیم ایران و دیگر کشور ها افغانستان را هنوز محلی برای فعالیت ادبی نمیدانند؟

توکل هروی: خیر، اینطور نیست. دولت افغانستان با انفاذ قانون مطبوعات، دست و پاگیری های گذشته را از سر راه نویسندگان برداشت. سلطه سانسور اکنون درافغانستان از میان رفته است. امروز در سراسر افغانستان نزدیک به۳۰۰ جریده آزاد منتشر میشود. این لازمه اشاعه ادبیات است.

برگ سبز:

ولی متأسفانه ما فعالیت خاصی از طرف دولت درا ین زمینه نمی بینیم.

توکل هروی: علت این کمبود اینست که دولت افغانستان هنوز با مسائل امنیت داخلی روبرو بوده و سیاست روشنی هم در زمینه فرهنگ و ادبیات ندارد. هنوز نهاد های فرهنگی و انجمن نویسندگان  در افغانستان وجود ندارد، تا در این راستا کارهایی انجام دهد.

برگ سبز:

انتظار شما  شعرا و ادبا از دولت افغانستان چیست؟

توکل هروی: نویسندگان داخل کشور از نظر آزادی بیان مشکلی با دولت ندارند، ولی از مقامات رسمی انتظارات زیادی برای بالندگی و رشد ادبیات کشور دارند. دولت باید این انتظارات را جدی تر گرفته و با کمک های  مادی و معنوی امکانات رشد ادبیات را در کشور مساعد تر سازد. نویسندگان و شعرا برای چاپ و نشر آثارشان  به کمک های مالی و فنی نیازمند میباشند که تنها از طرف دولت میتواند صورت گیرد.

برگ سبز:

طالبان در برابر زبان و ادبیات فارسی چه سیاستی داشتند؟

 توکل هروی: طالبان نه تنها ادبیات مارا تخطئه کردند، بلکه زبان ما را به مقدار معتنابهی آسیب پذیر ساختند. آنها بجای زبان فارسی، زبان پنجابی را نشاندند. مغازه دار ها مجبور بودند تابلو و لوحه دکان شانرا به  اردو و پنجابی بنویسند. حتی پول رایج کلدار پاکستانی بود. تفکر و بینش پاکستانی در سراسر کشور شیوع یافته بود و ادب فارسی دری صدمه فراوانی دید و میتوان گفت که در دوره طالبان هیچ رشدی نداشت. فرهنگ و هنر کشور ما در دوره طالبان بیرحمانه سرکوب گردید.

—————————————

 

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert