هجرت واژه ها: از »دولبند« تا گل لاله

ریشه یابی لغات ، تغییر و تحول آنها و واردشدن شدن از زبانی به زبان دیگر یکی از جالب ترین مباحث زبانشناسی است.  واژه ها برخلاف انسانهای تنگ نظر مرز نمی شناسند، تابع دگم و تعصب

نیستند و از زبانی به زبان دیگر وارد میشوند. زبان را مردم عادی می آفرینند، نه اساتید ادبیات و این توده ی مردم است که کلماتی را می پذیرد، رواج میدهد و یا رد میکند.

کلمات  باوارد شدن از زبانی به زبان دیگر از نظر آوائی و نوشتار خود را بازبان و فرهنگ جدید وفق میدهند. زنده بودن زبان در اینست که واژه های بیگانه را با زبا ن خود وفق داده و آنهارا »بومی«  میکند. بسیاری از کلمات عربی بعد از وارد شدن به فارسی تغییر فرم داده و خودرا با فرهنگ ما وفق داده اند.  ما کلمه ی »ضمن« و »زمین« را بایک آوا تلفظ میکنیم و خیلی از اعراب کلمات عربی وارد شده به فارسی را متوجه نمیشوند. یک انگلیسی زبان هم متوجه نمیشود که کلمه ی  gedownloadet  که یک آلمانی بکار میبرد، از download آمده است. یا طور مثال ما در فارسی کلمه ی  بتونه  را به عنوان ماده ی درزگیری در ساختمان استفاده میکنیم. اصل این کلمه عربی است و از بطانه (بطن: شکم و سوراخ، بطانه به معنی سوراخ پرکن) آمده و ما اول آنرا بطونه (مثل تبدیل خانه به خونه) کرده این و بعد از آن بتونه ساخته ایم. کلمه ی ماتیک به معنی روژ لب  از  cosme´tique فرانسوی  (آلمانی: Kosmetik)  وارد زبان ما شده ولی برای  حفظ ادب  سه حرف اول آنرا برداشته و فقط ماتیک را باقی گذاشته ایم که در هیچ زبانی وجود ندارد. تلاش برای زنده و پاک ماندن زبان از واژه های خارجی قابل تقدیراست، ولی باید اینکار بدون تعصب و ملی گرایی افراطی صورت گیرد. زیبایی سخن باید به همان اندازه رعایت شود که صحت واژه ها.  استادی میگفت: اگر بخواهیم عبارت »رئیس دایره ی حمل و نقل مستقیم« را کاملاً فارسی کنیم، تبدیل خواهد شد به »سرنشین گردکی آورد و برد سیخکی« وقتی مردم کلمه ی سبزیجات می پسندند، نباید از بالا دستور دهیم که واژه نیمه عربی است. در آلمان سال به سال مؤسسه ی Duden کلماتی را جا افتاده و خودسرانه ساخته شده، وارد لغتنامه ی خود میکند.

اروپایی ها کمتر دربرابر واژه های بیگانه حساسیت دارند، چون زبان تنها از لغات خارجی و یا داخلی تشکیل نمیشود، ساختار و قدرت جذب آن مهمتراست. بطور مثال  واژه ها یی طی قرنها از سانسکریت، فارسی، عربی و ترکی وارد زبانهای اروپائی شده و تغییر فرم پیدا کرده اند.. تعداد این لغات آنقدر زیاداست که  یک کتاب را به خود اختصاص میدهد. بعضی از این کلمات تقریباً باهمان شکل و آوای اولیه به اروپا آمده و شرقی بودن آنها کاملاً آشکار است.  Minarette  (مناره) و  Bazar (بازار)، Kaffee (قهوه) از این قبیل اند. ولی خیلی از لغات بعد از عبور از کشورها و فرهنگ های مختلف آنقدر تغییر فرم داده اند، که خیلی از خود اروپائی هم از ریشه ی شرقی آنها بی خبرند. دراینجا به چند مورد توجه میدهیم:

کلمه ی آلمانی Mull  به معنی  پارچه ی پنبه ای نرم برای زخم از انگلیسی  Mulmull (خوانده شود» ململ« گرفته شده. انگلیس ها این واژه را ازهند گرفتند و اصل لغت یعنی ململ به معنی پارچه ی نرم از فارسی به هند رفت. کلمه ی  Kiosk  آلمانی از کوشک فارسی آمده است. و ماخود کلمه ی خارجی آنرا استفاده می کنیم. اگر بخواهیم دقیق باشیم باید همان کوشک را استفاده کنیم. معروفترین واژه ی فارسی در تقریباً همه ی زبان های اروپائی کلمه ی Paradies  است که از پردیس (معرب: فردوس) گرفته شده و ما امروز بجای آن بهشت میگوئیم.

کلمه های شکر Zucker و قند Kandis از هندی به فارسی و سپس به زبان های اروپائی وارد شدند و  لغاتی مانند Konditorei نیز به قند برمیگردد. واژه Magie به معنی جادو از کلمه ی  مغ  (روحانی زردشتی) آمده است. در قدیم مغ ها به انجام کارهای خارالقاعاده و جادو معروف بودند.واژه ی Lasur  که درآلمانی به معنی  لاک شفاف  در نجاری استفاده میشود از لاژورد (لاجورد) فارسی گرفته شده  که به عنوان ماده ی اصلی رنگ آبی در صنعت استفاده میشد. اروپائی ها برای بیان رنگ آبی حرف اول آنرا حذف کردند، چون فکر میکردند عربی است و ازآن کلمه ی  Azur به معنی آبی آسمانی استخراج کردند و ساحل زیبای فرانسه Code´ Azur معنی دیگری ندارد به جز ساحل لاجوردی. همچنین کلمه ی آلمانی  Lack  به معنی رنگ از  لاک فارسی (صمغی سرخ رنگ که از نوعی حشره بدست می آید)  گرفته شده است. عنصری میگوید:

همی گفت و پیچید برخشک خاک      زخون دلش خاک مانند لاک

کلمات فارسی در بین نام میوه ها، گلها، گیاهان و ادویه زیاد دیده میشود. درخت Pfirsich  (هلو) از چین و راه ایران به اروپا آمد و به عنوان میوه ی  Persisch  معروف بود. همچنین Orange ازهمان نارنج فارسی گرفته شده است.

در بازی شطرنج  اثر زبان فارسی زیاد است. نام بازی Schach ازکلمه ی  شاه  آمده است.  Rochade (به معنی حرکت دوگانه شاه و قلعه)  از رخ  گرفته شده که درشطرنج به معنی قلعه است. حافظ میگوید:

            گرچه بازی رخ نماید، بیدقی خواهیم راند

                        عرصه ی شطرنج رندان را مجال شاه نیست.

دربیت بالا بیدق همان  مهره ی پیاده است.

اصطلاح  Schachmatt به معنی پایان بازی شطرنج ترکیبی است از دوکلمه فارسی و عربی »شاه مات« یعنی شاه مرد.

کلمه ی Schal درآلمانی درست همان شال فارسی است. مولوی گوید: چهره خون آلودکردی، بردریدی شال ها (مولوی)

در بعضی موارد اصل واژه ی فارسی از زبان ما بیرون رفته ولی در اروپا استفاده میشود. مثلاً کلمه ی Turban  (عمامه) از کلمه ی »دولبند«  فارسی آمده،  به توربند و تولبنت (ترکی) تبدیل شده و بالاخره  از آن Turban گرفته شده است. سپس گل لاله بواسطه شباهتش به عمامه Tulpe نام گرفته است. از عربی نیز کلمات جالبی وارد زبانهای اروپایی شده است:

Maskerade (جشن همراه با ماسک) از کلمه ی مسخره آمده است. اصل Massage به  مسح  (مانند مسح پا در وضو) برمیگردد. Genie به معنی باهوش (ژنی) از کلمه جن گرفته شده که موجودی با هوش است. Sofa  همان صفه (محل استراحت) و Matratze   مطرحه (خوابگاه) است. در ریاضیات  Ziffer همان صفر، Algebra  الجبر، Algorithmus  الخارزمی (ریاضی دان مشهور اسلامی)  میباشد.  Amalgam که آلیاژی از جیوه و فلزات بوده و در دندانپزشکی استفاده میشود از »الملغم« عربی آمده است. ملغمه در عربی به معنی مخلوط کردن فلزات است. همچنین Karat به معنی درجه ی خالص بودن طلا از قیراط گرفته شده است.  Magazin به معنی محل نگهداری از مخزن آمده است. Tarif مثلاً در کلمه  Tarifverhandlung  همان تعریف است، Tasse چیزی نیست جز همان طاس و Risiko  همان رزق است.  برخلاف زبان آلمانی در سایر زبانهای اروپایی  Risiko  به معنی مثبت و منفی آن (رزق و روزی) استفاده میشود. کلمه ی  Gala به معنی مهمانی مجلل از کلمه ی عربی »خلعه«  آمده است که به معنی لباس فاخر می باشد.

در اصلاحات نظامی و دریانوردی نیز کلمات نسبتاً زیادی وارد زبانهای اروپایی شده است: Admiral خلاصه شده ی Amir-al-Bahr (امیرالبحر)، Kaliber   مأخوذ از قالب  و Arsenal گرفته شده از »دارالصنع« عربی است. Havarie به معنی  تصادف کشتی از  »اوار«  بمعنی  مال و جنس آسیب دیده  گرفته شده است. کلمه ی Kabel  در آلمانی قبل از کشف برق به معنی طناب استفاده میشد که همان حبل عربی است.

در علم نجوم لغات زیادی وارد زبانهای اروپایی شده که معروف ترین آنها Zenit (نقطه ی اوج) است که مخفف  سمت الرأس میباشد.

Rasse به معنی نژاد همان رأ س عربی است. و makaber به معنی ترسناک از مقابر (قبرها) آمده است.

بعضی از کلمات شباهت خودرا با ریشه ی اصلی از دست داده اند. مثلاً کلمه ی »غزوه«   به معنی جنگ از طریق عربی الجزائری وارد زبان فرانسوی شده و امروز درآلمانی به عنوان Razzia (حمله ی ناگهانی پلیس«  استفاده میشود.

نویسنده ی این مطلب زبان شناس نیست و آنچه در بالا ذکر شد، مواردیست که در کار ترجمه به آنها برخورد کرده است. درصورت نا رسایی از اساتید و زبان شناسان پوزش میخواهیم.

هادی رضازاده

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert